هنرمند کوچولوی ما
پی نوشت: این کار هنری زیبا،اثر هنری جانان خانوم هست.این دختر خانوم 2 ساله با دستهای قشنگ و کوچیک و تپلش کاغذ رنگی ها پاره کرده،چسب زده و چسبونده به مقوا..همچنین بقیه چیزهایی که می بینید... دختر من هنرمنده....عاشقشیم ...
نویسنده :
مامان مژگان
20:40
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
خواهر چه مهربونه قدرشو کی میدونه اگر روی به گلزار خاری کند تو را زار مر حمه دستان او از مدد لطف او میکنه درمان من هر نفسی که با من در سر کوی او هست از چشم زیبای او از روی زیبای او دردی دیگر ندارم همیشه خندانه او همدل وهمراهمه اون همه آوازمه تاج سرم،نور چشم،جانانم خوشگل خانوم این عکسی که هست اولین عکس از خواهرته تو دل مامان..آره گلم تا چندماه دیگه یک خواهر کوچولو خواهی داشت و دیگه هیچوقت هیچوقت بی دوست و یاور نمی مونی گل ناز. وقتی آبان بزرگ تر بشه همبازیته..با هم خاله بازی و مامان بازی میکنید..از صبح تا شب عروسک بازی میکنید و شیطونی...
نویسنده :
مامان مژگان
10:01
دلم می خواد که روزی صدهزاربار،بهت بگم دوست دارم عزیزم
دلم ميخواد كه روزي صدهزار بار بهت بگم دوست دارم عزيزم دلم ميخواد كه عمر و زندگيمو به پاي عشق خوب تو بريزم قندو عسلم جانانم الان که دارم می نویسم تو روی تخت ما خوابیدی،کنار من.می خواستم بلند شم یک دفعه چشماتو باز کردی و گفتی "نلو مامانش،بخواب"..منم خوابیدم تا تو کامل به خواب ناز رفتی. وای نفسم،وای عشقم،وای زندگیم....چقدر عاشقتم..تو چقدر هر ثانیه شیرین تر از قبل می شی..الان 2 سال و سه ماه سن داری و بازم می گم بی نهایت زیبا و دلربا..الان تقریبا کام حرف می زنی و هریک کلمه ای که می گی..بابایی و من می میریم و زنده میشیم واست قربونه اون حرف زندت بشم که یاد گرفته خودتو تو بغل بابایی جا بدی(حالا بابات هرکاری می کنه بماند تو با...
نویسنده :
مامان مژگان
15:57
ای بالا بلند عشوه گر شکر خای من
ای همه شکلِ تو مطبوع و همه جایِ تو خوش دلم از عشوه شیرینِ شکرخایِ تو خوش همچو گلبرگِ طری هست وجودِ تو لطیف همچو سروِ چمن خلد سراپایِ تو خوش شیوه و نازِ تو شیرین خط و خال توِ ملیح چشم و ابرویِ تو زیبا قد و بالایِ تو خوش هم گلستانِ خیالم ز تو پرنقش و نگار هم مشامِ دلم از زلفِ سمن سایِ تو خوش در ره عشق که از سیلِ بلا نیست گذار کردهام خاطر خود را به تمنایِ تو خوش شکرِ چشم تو چه گویم که بدان بیماری می کند دردِ مرا از رخ زیبایِ تو خوش در بیابانِ طلب گر چه ز هر سو خطریست میرود حا...
نویسنده :
مامان مژگان
15:36
فدای تو ای طبیب مهربان
آهای آهای خرگوشه،خرگوشه باهوشه
پی نوشت: وقتی خانوم داشتند جانان گل را نقاشی می کردند دخترم اینقدر خودشو گرفته بود و حسابی باد به گلو انداخته بود..اخه خودش می دونه چقدر خوشگله و داشت با نمک تر هم می شد....بعد هم که همه هی نگاهش می کردند و ذوق را میکردند.... دیوونتم مامانی ...
نویسنده :
مامان مژگان
13:35